ائمه(عليهمالسلام) به آيه تطهیرمباهات مي كردند و آن را دليل حقانيت خويش مي دانستند.
امام سجاد(عليهالسلام) با اين كه در اسارت حقد و كينه امويان بود و اهالي شام به چشم خارجي (خروج كننده وآشوبگر نسبت به حكومت وقت) به او مي نگريستند، حقانيت خود را با استعانت از آيه مزبور، اينگونه به آن مرد شامي كه براي تحقير و سرزنش آن حضرت آمده بود، اعلام كرد:
آيا آيه ﴿إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس﴾ را در سوره احزاب خوانده اي؟ عرض كرد: مگر مراد اين آيه شما هستيد؟ فرمود: بله، مقصود آيه ما هستيم.
اميرالمؤمنين(عليهالسلام) در روز شورا (كه به انتخاب عثمان منتهي شد) با اشاره به اين آيه فرمود: شما را به خدا قسم مي دهم، آيا در ميان شما كسي هست كه آيه تطهير درباره او نازل شده باشد؟ آن هنگام كه پيامبر خداصلي الله عليه و آله و سلم من و فاطمه و حسن و حسين را زير عباي خيبري گردآورد و گفت: خدايا! اينها اهل بيت من هستند، پس رجس و پليدي را از ايشان دور كن و پاك و مطهرشان گردان. اعضاي شورا همگي جواب دادند: نه!
کتاب شمیم ولایت، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی،ص323
منبعwww.portal.esra.ir
اینهایی که در قیامت کور محشور می شوند به این معنا نیست که کور مطلق هستند و هیچ جا را نمی بینند
،بلکه تمام مسائل دردآور را می بینند و خروش آنها را می شنوند ولی معارف الهی را نمی بینند. این افراد کور نیستند، به دلیل اینکه جهنّم و جهنّمیان و شعله های آتش را می بینند، ولی بهشت و حوریان و مردان حق را نمی بینند.
این افراد در دنیا هم به همین صورت زندگی می کنند؛ یعنی مسجد و حسینیه و مراکز علمی و راه نور را نمی بینند و فقط مراکز فساد و برهنگی را می بینند.
حضرت آیت الله جوادی آملی،درس اخلاق
آیت الله جوادی آملی: آن حضرت در همه حال نسبت به ما ناظر است و ما هم موظفيم آن حضرت را بشناسيم.
اين را هم برادران اهل سنت نقل كردند هم برادران شيعه نقل كردند كه «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية»
اگر مرگ، مرگ جاهليت است نشان ميدهد كه حيات،حيات جاهلي است؛چون مرگ، عصاره حيات است وقتي مرگ، مرگ جاهلي بود معلوم ميشود حيات، حيات جاهلي است.
ما براي اينكه از جاهليتِ جهل به در بياييم و حيات معقولي داشته باشيم بهترين راه ،حشر و ارتباط با وجود مبارك وليّ عصر است و آن اين نيست كه ما اصرار داشته باشيم حضرت را ببينيم بلکه بايد اصرار داشته باشيم كه حضرت ما را ببيند چون در زمان صدر اسلام هم خيليها بودند پيامبر را ديدند و بارها پشت سر حضرت نماز ميخواندند ولي بالأخره طرفي نبستند لذا عمده آن است كه آنها ما را ببينند. اگر وليّ الهي با ما حرف زد يا ما را نگاه كرد ما خوشحاليم كه مورد عنايت حقّيم.
درس اخلاق5/11/91….منبع:http://www.portal.esra.ir/
مجازات بر سه گونه است:
1. مجازات قراردادى (تنبيه و عبرت).
2. مجازاتى كه با گناه، رابطه تكوينى و طبيعى دارد. (مكافات دنيوى).
3. مجازاتى كه تجسّم خود جرم است و چيزى جدا از آن نيست. (عذاب اخروى).
1. تنبيه و عبرت
نوع اول مجازات همان كيفرها و مقرّرات جزائى است كه در جوامع بشرى به وسيله مقنّنين الهى يا غير الهى وضع گرديده است. فايده اينگونه مجازاتها دو چيز است؛ يكى جلوگيرى از تكرار جرم به وسيله خود مجرم يا ديگران از طريق رعبى كه كيفر دادن ايجاد میكند؛ و به همين جهت میتوان اين نوع از مجازات را «تنبيه» ناميد. فايده ديگر، تشفّى و تسلّى خاطر ستمديده است و اين در مواردى است كه ازنوع جنايت و تجاوز به ديگران باشد.
اينگونه مجازاتها در جهان آخرت معقول نيست؛ زيرا در آنجا نه جلوگيرى از تكرار جرم م طرح است نه تشفّى.
2.مكافات دنيوى
دومين نوع از انواع مجازات، كيفرهايى است كه رابطه علّىّ و معلولى با جرم دارند، يعنى معلول جرم و نتيجه طبيعى آن است. اين كيفرها را «مكافات عمل» يا «اثر وضعى گناه» مینامند. بسيارى از گناهان، اثرات وضعى ناگوارى در همين جهان براى ارتكاب كننده بوجود می آورد. مثلًا شرابخوارى علاوه بر اينكه زيانهاى اجتماعى ببار می آورد صدمه هايى بر روان و جسم شرابخوار وارد میسازد. شرابخوارى موجب اختلال اعصاب و تصلّب شرائين و ناراحتيهاى كبدى میگردد.
3.عذاب اخروى
مجازاتهاى جهان ديگر، رابطه تكوينى قوی ترى با گناهان دارند. رابطه عمل و جزا در آخرت نه مانند نوع اول، قراردادى است و نه مانند نوع دوم از نوع رابطه علّىّ و معلولى است، بلكه از آن هم يك درجه بالاتر است. در اينجا رابطه «عينيّت» و «اتّحاد» حكم فرماست؛ يعنى آنچه كه در آخرت به عنوان پاداش يا كيفر به نيكوكاران و بدكاران داده میشود تجسّم خود عمل آنهاست.
قرآن كريم میفرمايد:
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً (آل عمران:30)
«روزى كه هر كس آنچه از كار نيك يا زشت انجام داده است حاضر می بيند، آرزو میكند كه كاش بين او و بين كار زشتش مسافت درازى فاصله می بود».
مجازات آخرت، تجسّم يافتن عمل است. نعيم و عذاب آنجا همين اعمال نيك و بد است كه وقتى پرده كنار رود تجسّم و تمثّل پيدا میكند؛ تلاوت قرآن صورتى زيبا میشود و در كنار انسان قرار مىگيرد؛ غيبت و رنجانيدن مردم به صورت خورش سگان جهنّم در می آيد.
به عبارت ديگر اعمال ما صورتى ملكى دارد كه فانى و موقّت است و آن همان است كه در اين جهان به صورت سخن يا عملى ديگر ظاهر میشود؛ و صورتى و وجه هاى ملكوتى دارد كه پس از صدور از ما هرگز فانى نمیشود و از توابع و لوازم و فرزندان جدا ناشدنى ماست.
اعمال ما از وجهه ملكوتى و چهره غيبى باقى است و روزى ما به آن اعمال خواهيم رسيد و آنها را با همان وجهه و چهره مشاهده خواهيم كرد؛ اگر زيبا و لذتبخش است نعيم ما خواهد بود و اگر زشت و كريه است آتش و جحيم ما خواهد بود.
منبع:مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى،انتشارات صدرا،تهران،ج1 خلاصه ای ازص 225-233