« عُرْوَةِ الْوُثْقى چه کسی است؟؟ | مراد از نعمت های ظاهری و باطنی در سوره لقمان » |
عمرى گذشت و راه نبردم به كـوى دوست مجلس تمام گشت و نـديديــم روى دوست
گــــلشن معطّــر است سراپا ز بوى يار گشتيم هــرکجـــا، نشنيديــم بــوى دوست
هر جا كه مى روى، ز رخ يار، روشن است خفــاش وار راه نبــرديـــم ســوى دوست
ميخوارگــانِ دلشده ساغـر گرفتـه اند ما را نَــمـى نصيب نشـــد از سبـــــوى دوست
گوش مـــــن و تــو، وصف رُخ يار نشنود ورنـه جهــــان نــدارد جــز گفتگوى دوست
با عـاقلان بگو كه: رُخ يار ظاهر است كاوش بس است اين همه، در جستجوى دوست
سـاقى ز دست يار به ما باده مى دهد بــر گيـر مى، تــو نيز ز دستِ نكـــوى دوست
غزلی زیبا از امام خمینی رحمه الله علیه
فرم در حال بارگذاری ...